عاشقانه های یواشکی

ساخت وبلاگ
چند روز پیشا داشتم با آخاهی حرف میزدم،بعد همزمان داشتم از گشنگیم میمردم،ینی قشنگ داشتم جون میدادم، برای کامل شدن اوضاع ،حال بلند شدنم نداشتم،همونجور ک داشتیم حرف میزدیم بهش گفتم دارم از گشنگی میمیرم و عاشقانه های یواشکی...
ما را در سایت عاشقانه های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9banolabkhand9 بازدید : 266 تاريخ : دوشنبه 24 دی 1397 ساعت: 22:42

خیلی سال قبل ک نه،همین ۷-۸ سال پیش،وبلاگی میخوندم از دختر دانشجویی تو فرانسه،تو بلاگفا بود وبلاگش،خیلی هم قلم خوبی داشت،بعدا یک روز گفت ک قصد چاپ نوشته هاش رو داره و امروز از یکی از وبلاگها فهمیدم ک کتابش چاپ شده،خیلی خوشحال شدم((((:

------

تصمیم کبری رو گرفتم،هم خونه ام رو عوض میکنم،هم وبلاگ رو(:

ینی همیشه بین فکر و عملم یک دنیا فاصله است،اخلاق بدیه،باید ترکش کنم(:

عاشقانه های یواشکی...
ما را در سایت عاشقانه های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9banolabkhand9 بازدید : 240 تاريخ : دوشنبه 24 دی 1397 ساعت: 22:42